بیانیه هزارتو

۱.”It only takes two facing mirrors to construct a labyrinth.”
Jorge Luis Borges, Seven Nights
۲.Theory
۳.theöros
۴.و البته آن صافی ذهنی خود‌به‌خود از نظر کردن و مشاهده شکل میپذیرد

هزارتو

کافی است دو آینه را روبه‌روی هم بگذارید تا هزارتویی ساخته شود.

خورخه لوییس بورخس

تئوری برگرفته از ریشه‌ی یونانی تئوروس است به معنی بیننده. به همین دلیل تئوری را در فارسی به نظریه ترجمه کرده‌اند، که به نظر کردن و دیدن اشاره دارد. از اواسط قرن شانزدهم میلادی، تئوری در مقام «توضیحی قابل‌فهم بر مبنای مشاهده و استدلال» به کار برده شد و این تلقی همچنان معتبر است. از آنجا که دیدن و نظر کردن هیچ‌گاه بی‌واسطه نیست، و از صافی ذهن و اندیشه‌ای –هرچقدر ناسور و خام- عبور می‌کند، نظر کردن خودبه‌خود شکل و صورتی دارد و متأثر از مفاهیمی پیشینی‌‌ست که در ذهن ما شکل گرفته‌اند. بنابراین، هر نظریه، جور خاصی از دیدن است. نظریه‌پرداز می‌کوشد با تکیه بر مفاهیمی و برقرار کردن نسبتی بین آن مفاهیم با آنچه می‌بیند، این شیوه‌ی دیدن را صورت‌بندی کند.
قصد داریم هزارتو را تبدیل به بستری کنیم برای اندیشیدن به نظریه‌ی‌ معماری. در جای‌جای جهان، افراد زیادی در حوزه‌ی معماری نظریه‌پردازی می‌کنند، اما میدان پویای جهانی نظریِ‌ معماری در نوشته‌های فارسی ناشناس و گنگ و دور مانده است. ما قصد داریم در هر شماره از هزارتو به سراغ یکی از این مفاهیمی برویم که موضوع بحث نظریه‌پردازان، اندیشمندان، و پژوهشگران حوزه‌ی معماری بوده است. این کار واجب است، نه برای آن که پرزانته‌ی پروژه‌ای را زینت ببخشد یا چند ایسم و اسم غریبه‌ی دیگر به فهمِ معوج ما از نظریه‌ی معماری بیفزاید. فضا را اندیشیدن و در معرض مستقیم مهم‌ترین نوشته‌های نظری قرار گرفتن واجب است تا بتوانیم به خود بیندیشیم؛ به اینجا و اکنون‌مان، به تهران و شیراز و اصفهان و تبریز و رشت و بوشهرمان، در سده‌ی پانزدهم شمسی. جز این اگر باشد، در خلأ زیسته‌ایم و در خلأ اندیشیده‌ایم؛ حال آن‌که آن نظریات و اندیشه‌ها ارزشی اگر دارند دقیقاً به این‌خاطر است که نه در خلأ، که در مراوده‌ی مداوم با زمینه و زمانه‌شان پدید آمده‌اند، یا، اگر به تئوری بازگردیم، حاصل تکثیر سوژه‌های تئوروس‌اند: بیننده و مشاهده‌گر و ناظر.
بنابراین، ما نیازمند مشاهده‌ی فعال دور و اطراف‌مانیم؛ اما این مشاهده بی‌دستگاهی برای چارچوب‌مندکردنش و بدون توجه به پیشینه‌ی نظری موجود خام می‌ماند. ما همان‌قدر که محتاج مشاهده‌ایم، نیازمند آشنایی و سیر در نظریات و اندیشه‌هایی که دیگران پدیدش آورده‌اند نیز هستیم. این دوگانه، دغدغه و جهت‌گیری بنیادین هزارتو را می‌سازند: آشنایی مداوم و بی‌واسطه با مهم‌ترین نظرات و نظریات موجود درباره‌ی معماری، و سر چرخاندن برای فهم دوباره‌ی آنچه در اطراف‌مان می‌گذرد. بنابراین، در هزارتو، همزمان بر این دو وجه متمرکزیم، اگرچه یکی بر دیگری سنگینی کند.
 
هر شماره‌ی هزارتو درون‌مایه یا موضوعی یکسان دارد و دربرگیرنده‌ی چند متن است که به آن موضوع خط‌و‌ربطی دارند. بیشتر این نوشته‌ها ترجمه‌شده‌اند، اما یمکنیم، که این آرمان ماست. نیز در انتخاب نوشته‌ها تلاش می‌کنیم طیف گسترده‌ و متنوعی از نگاه‌ها را پوشش دهیم و با شیوه‌های گوناگونی از صورت‌بندی‌های نظری در حوزه‌ی معماری و فضا آشنا شویم. مخاطب ما هرکسی‌ است که دوست دارد حوصله کند و عمیق‌تر به معماری و فضا و نظریه‌ی معماری بیندیشد، و موضوعات هر شماره‌ی ما برآمده از اندیشیدن به رابطه‌ی آن موضوع با وضعیت موجود معماری در ایران است.
 
هزارتو، هم‌چون هر کوشش نظری دغدغه‌مندانه‌ی دیگری، مشتاق است که گفت‌و‌گویی ایجاد کند؛ چه با زمانه و زمینه‌اش، چه با مخاطبانش، و چه با متخصصان، نظریه‌پردازان معماری و هنر، و حتی خود معماران. هرنوع واکنشی از سوی شما ما را دلگرم می‌کند و زنده نگاه می‌دارد؛ چه جوابیه‌ای باشد به نوشته‌ای، چه متنی کوتاه در حاشیه‌ی موضوعی کلان، و چه نظری در پای صفحه‌ای اینترنتی. در گفت‌و‌گو با هزارتو بی‌دریغ باشید.