

۱. اسکلت در طول تاریخ معماری در معنای تیروستون همواره وجود داشته و اسکلت چوبی گستردهترین نوع آن بود. اما نزدیکترین اسکلت چوبی به اسکلت سازهای بناهای معاصر را باید در شیکاگو جست. بنهولو بحث پیرامون مکتب شیکاگو را با اشاره به رواج «بالن فریم» آغاز میکند. بالن فریم در میانه قرن 19 م. سرعت ساختوساز را بالا برد و پس از حدود شصت سال از رواج آن، معماران شیکاگو به مدد بارونجنی به استفاده از اسکلت فلزی روی آوردند.
۲. پایان قرن 19 م. کاربرد بتن مسلح در معماری گسترش یافت. روبر مایار سهم درخورتوجهی در استفادهی خلاقانه از این مصالح در سازههای معمارانه داشت. همزمان مایار اگوست پره نیز توانست با استفاده از اسکلت بتنی در نما پیوند درخورتوجهی میان معماری و بتن ایجاد کند. اما اسکلتلیتهای منعطف بتن باعث شد استفاده از آن همچون اسکلتی مشابه بااسکلت فلزی و منطبق بر گریدی خردگرایانه و دکارتی تا دههی دوم و سوم قرن بیستم به تأخیر بیفتند. ساختمان موزهی مبلمان اگوست پره بهعنوان بنایی با اسکلتبندی بتنی در دههی 1930 ساخته شد. در آمریکا نیز رواج اسکلت فلزی تا مدتها مجال چندانی برای بروز اسکلت بتنی باقی نگذاشت.
۳. نخستین سازهی فلزی در ایران برای پوشش سقف تکیه دولت و به ابتکار مهندس بتون فرانسوی آغاز شد. این سازهها از فرانسه وارد شدند و جایگزین سازهی چوبی سقف تکیه شدند. در همان زمان نخستین ستونهای فلزی در ایران در ایوانهای بنای شمسالعماره بهکارگرفته شد.همچنین استفاده از تیرآهن برای پوشش سقف در آغاز قرن 14 شمسی (دهههای 20 و 30 قرن بیست میلادی) بهسرعت فراگیر شد. این پوشش در آثار معماران مطرح آن روزگار چون مارکف نیز دیده شده است. او در نعل درگاهها از تیرآهن استفاده میکرد و گاهی از ریلهای فرسوده راهآهن و لولههای نفت در ساختمانسازی بهره میبرد.
۴. ضروری است به این نکته توجه شود که استفاده از بتن درمعماری ایران ناگهانی نبوده و در حدفاصل معماری قاجار تا ابنیه راهآهن چندی ازمعماران از جمله مارکف از بتن استفاده کردهاند. اما تقریبا هیچکدام از فعالیتهای آنان به استفاده از اسکلت بتنی منجر نشد بلکه بتن در دیوارها یا موارد دیگر به کار گرفته شده بودند.
۵. پیمانکار سازنده راهآهن تهران محدود به هولزمن نبود و پیمانکاران بزرگ دیگری چون کمپساکس نیز در آن دخیل بودند. اختلاف رویکرد این پیمانکاران به ساخت میتواند منجر به چنین تفاوتی شده باشد.
۶. معماری آلمان دورهی نازی علیرغم استقرار مدرسهی باوهاوس در آلمان و حضور بسیاری از معماران پیشرو مدرن در این کشور، چندان رنگوبوی مدرنیستی نداشت این معماری بیشتر ریشه در معماری نئوکلاسیک داشت و درصدد آفرینش شکوه مدنظر هیتلر و تأمین اهداف او بود. طرحها و آثار به جای مانده از این دوره، همچون گنبد بزرگ volkshalle و طرح اشپیر (معمار نازی) برای برلین، بیانگر ارزشهای معماری این دورهاند.
۷. برخی منابع به اشتباه فیشر را معمار این ساختمان دانستهاند. در صورتی که فیشر احتمالا سازنده بنای دادگستری در سبزهمیدان بوده و ارتباطی به کاخ دادگستری ندارد. با سپاس از آقای بانی مسعود که این نکته و چند ابهام دیگر را در طی نگارش متن با توضیحات خود برطرف کردند.
۸. مسئله قابل توجه آن است که دوبرل در طراحی ساختمان قماش که پنجرههای سرتاسری در نما داشته و پلان آن گریدی همچون خانه دومینو لوکوربوزیه است نیز نبست به پلان آزاد بیتوجه بوده و دیوارها منطبق با شبکه ستونها هستند.
۹. بهزاد در روزنامهی اطلاعات سال ۱۳۱۷ یادداشتی در وصف هتل بابلسر نوشته و احداث چنان بنایی را ستوده است. اگرچه او خود را معمار پروژه معرفی نکرده، اما ممکن است در طراحی بنا نقش داشته بوده باشد.
۱۰. پیش از این یاسر موسیپور در مدرنیسم و تن معماری ایران به این مسئله و درهمتنیدگی اسکلت در همهی شئون معماری معاصر اشاره کرده بود. https://koubeh.com/ym1
۱۱. البته میتوان تلقی متفاوتی از ساختمان بلند مرتبه داشت و بناهایی چون شمسالعماره، ساختمان قماش یا ساختمان شرکت نفت ایران و انگلیس را نیز بلندمرتبه دانست. اما مقصود بیشتر برج مسکونی یا تجاری بیش از ده طبقه و ساخته شده از اسکلت است.
۱۲. پیش از این در ساخت کارخانه حریربافی چالوس در سال ۱۳۱۵ از سازه فلزی استفاده شده بود (بانیمسعود، ۱۴۰۲: ۳۲) اما ماهیت متفاوت کارخانه باعث شده بیشتر ساختمان پلاسکو به عنوان نخستین بنا شناخته شود.
رخنهی تیر بر تنی کهنسال
ورود اسکلت به معماری ایران

کافیست نگاهی گذرا به شهرهای معاصر در هر کجای ایران داشته باشیم، آنچه در تمام ساختمانها قابل شناسایی است اسکلت1 (فریم) سازهای و گرید حاصل از آن است. نوعی حاضر غایب! همهجا حضور دارد ولی به آن توجهی نمیشود. نزدیک به صد سال از حضور اسکلت در معماری جهان و در امتداد آن در ایران میگذرد. از زمان گسترش تکنولوژی و رویآوردن معماران اهل شیکاگو به آن تا لوکوربوزیه و فهم امکانات حاصل از آن برای نظرورزی پیرامون معماری. در ایران اسکلت در جسم معماری حضور دارد اما کمتر ذهن معماران را به پرسش واداشته است. مروری کوتاه بر تحولات معماری سدهی گذشته میتواند چگونگی نفوذ اسکلت به معماری ایران را نشان دهد. نفوذی که ناگهانی نبوده و روند خاص خودش را داشته است. دگرگونیهایی که بیشباهت به روند آغازین آن در اروپا نبود، اما فقدان اندیشیدن به آن و غیابش در نظرورزی معماری در ایران تفاوت ژرف آن با تجربهی غرب است.
«اسکلت شیکاگو» مهمترین زادگاه عملی اسکلت معاصر است. اما معماران شیکاگو نتوانسته بودند قدرت نمادین این اسکلت را دریابند و تا زمان فعالیتهای میس در آمریکا فهم آگاهانهی آن به تعویق افتاد. حتی فرانک لوید رایت بهعنوان معماری بزرگ بهرهی چندانی از آن نبرد. این امر کالین روو را بر آن داشت تا چرایی این مسئله را در جستار «اسکلت شیکاگو» دنبال کند و در کنار آن ابعاد مختلف اهمیت اسکلت سازهای (فریم فلزی یا بتنی2) را بررسی کند. در این جستار نشان داده شده چگونه فریم سازهای علاوه بر سرعت بخشیدن به تحولات معماری خود به معماری تبدیل شده است. تا جایی که معماری معاصر بدون آن به سختی قابل تصور است و میتوان مدعی شد اهمیت اسکلت برای معماری معاصر همچون ستون برای معماری کلاسیک است. به این صورت اسکلت فلزی یا بتنی در معماری معاصر بحثی فراتر از سیستم سازهای صرف یا ساختار بنا و یکی از ویژگیهای معماری معاصر است.
استفاده از سازهی فلزی و بتنی در ایران اگرچه فاصله چندان زیادی از رواج آن در اروپا و آمریکا نداشت، اما نحوهی برخورد معماران و سازندگان ایرانی با آن کمی متفاوت بود. عوامل مختلفی در این برخورد دخیل بودند: تأسیس راهآهن و به دنبال آن کارخانهی بتن در ایران، حضور شرکتهای سازندهی بزرگ در ایران، ورود و فعالیت معماران اروپایی در کشور، تحصیل ایرانیان در دانشگاههای اروپا و در نهایت ویژگیهای سازهی آن. این عوامل منجر به گستردش و سرانجام استقبال عمومی از این اسکلت شد. همچنین در ایران استفاده از اسکلت بتنی و فلزی3 اختلاف زمانی قابلتوجهی با یکدیگر دارند که ریشه در همان عوامل نامبرده دارد. اگرچه شواهدی از استفاده از تیر فلزی در پایان دوران قاجار و سالهای نخست قرن بیستم در عمارت فخرالملک و عمارت سردار اسعد وجود دارد.[۲] اما اسکلت بتنی بسیار زودتر از اسکلت فلزی بهکار گرفته شد. مهمترین علت این اتفاق تقدم تأسیس کارخانهی سیمان بر کارخانهی ذوب آهن در ایران بود، صنعتی که در پیوند با گسترش راهآهن در ایران شکل گرفت.
نخستین برخوردها
تأسیس کارخانهی سیمان و حضور شرکتهای بینالمللی ساختوساز در ایران
کارخانهی سیمان شهر ری در سال 1312 تأسیس شد. بخشی از دلایل ساخت کارخانهی سیمان ری برآوردن نیازهای احداث راهآهن سرتاسری در ایران بود. نمونههای نخست استفادهی گسترده از بتن در ساختمان در ایران نیز به ابنیهی مرتبط با ایستگاههای راهآهن در ایران بازمیگردد. (اگرچه پیش از آن در ساخت تأسیسات کارخانهی سیمان از این فنآوری استفاده کرده بودند، اما طبعاً تمام آن وارداتی بود.) شرکت فیلیپ هولزمن، پیمانکار راهآهن تهران، در بخشهای مختلفی از فعالیتهای ساختمانی خود از این ماده بهره برد. ستونهای بلند بتنی ایستگاه راهآهن تهران نخستین حضور جدی اسکلت بتنی در معماری ایران است.4 در بنای این ساختمان از دیوار باربر نیز استفاده شده است، اما در چند بنای فرعی، از جمله تعمیرگاه لوکوموتیوهای راهآهن، تمامی بنا مبتنی بر اسکلت بتنی است، استفادهای که یکسره ریشه در کارکرد سازهای اسکلت داشته و نمیتوان آن را در ارتباط با طرح معماری دانست.5 فعالیتهای فیلیپ هولزمن محدود به راهآهن نبود. برای یافتن مهمترین اقدام این شرکت در نزدیک کردن اسکلت به طرح معماری باید سراغ پروژهی دیگر این شرکت در ایران رفت. دولتمردان حکومت رضاشاه در ادامهی توسعهی مدرنیته در ایران درکنار راهآهن ساخت بیمارستانی بزرگ را کلید زدند. بیمارستان پهلوی (امام خمینی کنونی) را شرکت فیلیپ هولزمن با همکاری معمار آلمانی ارنست کوپ ساخت. این ساختمان که کمتر در پژوهشهای معماری به آن پرداخته شده از بناهای مهم ساختهشده بر اساس اسکلت بتنی است. اسکلت بتنی به کار رفته در بیمارستان پهلوی نزدیکی بسیاری به اسکلت بتنی امروزی و تلقی ما از گرید معاصر داشت و تبدیل شدن فریم به معماری تاحدی در آن مشهود است. عملیات ساخت بنا در سالهای 1318 تا 1320 شروع شد. طرح اجراشده بزرگترین بیمارستان ایران با معماریای مدرن بود که تمام سازهی آن با تیر و ستون بتنی ساخته شده[۴] و نقش دیوار باربر در آن به حداقل رسیده است. در پلان تأثیرات معماری پیش از مدرن کاهش یافته و مختصات آن به معماری خردگرای آغاز دورهی مدرن نزدیک شده است. طبعاً این خردگرایی با کارکرد سازهای اسکلت پیوند دارد. با این حال، تجارب کوپ در طراحی بیمارستان در مناطق مختلف نظیر آلمان و همچنین حضور او در معماری آلمان دورهی هیتلر6 که در طراحی بیمارستان پهلوی بازتاب یافته بهنحوی نشانگر تمرین معماران بین دو جنگ در راستای فهم اسکلت بهعنوان مسئلهای درون دیسیپلین معماری نیز بود. در این بنا تقریباً اثری از اسکلت شیکاگو نیست. شباهت آن با اسکلت منحصر به تیر و ستونی است که سطوح مختلف طبقات را ایجاد کردند. با این حال، در نهایت نزدیکی معماری مدرن آغازین در ایران با چنین جریانهایی، که به واسطهی حضور شرکتهای اروپایی پررنگ شده بود، با تمام به روز بودنش بیش از آنکه با جریانهای پیشرو معماری مدرن (از جمله باهاوس و لوکوربوزیه) همگام باشد، تحت تأثیر معماری مورد پسند حکومت آلمان دوره نازی درصدد ایجاد شکوه و عظمت است. پیشگامان معماری مدرن ایران از اسکلت صرفاً ویژگیهای سازهایاش را دریافته بودند.
در کنار هولزمن، کمپانی سنتاپ هم در تغییر چهرهی معماری ایران و استفاده از اسکلت بتنی، بهعنوان ساختاری در پیوند با طرح معماری، تأثیر بهسزایی داشت. شرکت سوئیسی سنتاب در سال 1317 ساختمان هتل بابلسر (دانشگاه مازندران کنونی) را اجرا کرد، که در آن از سازهی بتنی مبتنی بر ستون و دیوار باربر استفاده شده است. با وجود آنکه طرح این بنا را نمیتوان چندان مدرن دانست، اما نمایان شدن ساختار سازهای و ویژگیهای ظاهری بنا به معماری مدرن اولیه نزدیک است. مهمترین حضور سنتاب در ایران به توسعهی نهادهای آکادمیک در ایران و تأسیس دانشگاه تهران مربوط است. این شرکت با همکاری معماران فعال در ایران در ساخت بنای دانشکده حقوق دانشگاه تهران و سایر دانشکدههای این دانشگاه مشارکت داشت. بناهایی که اساساً بتن مادهی سازندهی آنها بود.
فعالیت معماران اروپایی در ایران
تأسیس دانشگاه تهران و دعوت از مدرسین خارجی برای فعالیت در آن دیگر عامل تأثیرگذار بر استفاده از در معماری معاصر ایران است. این تأثیر هم به واسطهی فعالیتهای ساختمانی این معماران از جمله گدار، سیرو و دوبرل است و هم به دلیل انتقال دانش آنها به نخستین نسل معماران تحصیلکرده در ایران. این معماران خود در پیریزی بنای دانشگاه تهران مشارکت داشتند. گدار و سیرو با همکاری کمپانی سنتاب چند ساختمان را در مجموعهی دانشگاه تهران طراحی کردند، در طرح جامع دانشگاه جایی برای هنرهای زیبا در نظر گرفته نشده بود و ساخت بنای این دانشکده توسط دوبرل و آفتاندلیانس یکدهه بعد از دیگر بناهای مجموعه آغاز شد و با این بناها متفاوت بود، اهمیت هنرهای زیبا نسبت به سایر دانشکدهها درآن است که فاصلهی قابلتوجهی با معماری زمان خود در ایران داشت و میتوان طرح بنا را نزدیک به اصول معماری مدرن و قابلقیاس با طرح مدرسه باهاوس اثر گروپیوس دانست.[۵] در همین راستا حضور سازهای با کمترین وابستگی به دیوار باربر و استفادهی گسترده از اسکلت بتنی در طرح این دانشگاه مشاهده میشود. آتلیههای قرارگرفته بر پیلوت و کلوناد سرتاسری و متصلکنندهی اجزای مختلف این دانشکده ظهور جدی معماری مدرن در ایران بود. اگرچه از افراد آکادمیک انتظار میرفت فهم متفاوتی از اسکلت سازهای داشته باشند و همچون لوکوربوزیه در ساحت نظریهای برای معماری به آن بیندیشند اما طرح دانشکدهی هنرهای زیبا با همهی شباهتش به باوهاوس و معماری مدرن نتوانست از نظم نئوکلاسیک حاکم بر مجموعهی دانشگاه تهران رها شود و اسکلت همچنان عنصری سازهای باقی مانده است.
از دیگر ساختمانهای دورهی مذکور که در آنهااز سازهی بتنی استفاده شده باید به کاخ دادگستری با طراحی دوبرل و گورکیان و سووا در طرح نمای آن7 اشاره کرد. طرح دوبرل با وجود سازهی بتنی و حضور قابلردیابی گرید در طرح آن با بدل شدن اسکلت به معماری فاصله دارد. خردگرایی آن نیز همگام با ویژگیهای معماری آن دوره در ایران ( مِنجمله اجتناب از تزیینات) است. دوبرل پروژههای درخورتوجهی در ایران ساخت از جمله ساختمان ویلای پناهی در شمال خیابان انقلاب (1317شمسی/1938میلادی) از نخستین بناهای مدرن در ایران است که همچون بناهای مدرن شکلدهندهی معماری مدرن اروپا در آن زمان با بتن ساخته شده است.[۶] غایب بزرگ ویلای پناهی پلان آزاد است.8 بنایی که در ظاهر هیچ نشانهای از معماری گذشته ندارد، اما هنوز اسیر دیوارهای محدودکننده است.
معماران ایرانی تحصیل کرده در اروپا
همزمان با دوبرل، سیرو و گدار، معماران ایرانی بازگشته از اروپا نیز در تحول معماری ایران و فهم اسکلت در معماری مؤثر بودند. فعالیت این معماران نیز در برخی موارد در همکاری با معماران اروپایی یا فعالیت عمرانی کمپانیهای متعدد خارجی بود، از جمله در مجموعه راهآهن تهران که کریم طاهرزاده بهزاد در ساختمان اداری آن در جوار ساختمان ایستگاه از اسکلت بتنی استفاده کرد. در ساختمان هتل (کازینو) بابلسر9 ستونهای بتنی بهعنوان سازه حضوری جدی دارند و این گامی در جهت استفاده از اسکلت بتنی یکپارچه بهعنوان ساختار بنا است.[۷] همچنین در کنار این نمونه میتوان از هتل دربند، با معماری وارطان هوانسیان، نام برد. هر دو این بناها در قیاس با نیای خود هتل آبعلی، کاربری بتن را از دیوارهای باربر بتنی به سازهی تیر و ستون بتنی نزدیکتر کردهاند. اگر در هتل آبعلی تنها یک طبقه بر ستونهای بتنی استوار بود و طبقه رویین آن با دیوارهای بتنی ساخته شده بود، در این دو بنا سازهی بتنی در تمامی سطوح شکل خود را حفظ کرده، و حضور سازهی بتنی بهعنوان بخشی از ساختار معماری جدیتر شده است.
فعالیت معمارانی چون وارطان هوانسیان و گابریل گورکیان در چند دههی آغازین قرن 14 شمسی و استفادهی آنها از سیمان در سازه و نمای بناهایشان آغازگر تغییر چهرهی شهر و معماری در ایران و مدرن شدن آن بود. این دو معمار نه تنها در معماری خود به صورت جدی از بتن استفاده کردند، بلکه در فراگیری استفاده از این ماده، چه بهعنوان سازهی بنا و چه بهعنوان مادهای برای پوشش نما، مؤثر بودند. همچنین وارطان، در کنار استفاده از بتن در تمامی کارهای معماریاش، در رواج بتن بهعنوان مادهای برای سازهی معماری پیشرو بود. تغییر سازهی ساختمانی در خیابان سعدی یکی از این اقدامات است که دو سال پس از ساخت آن بهوسیلهی وارطان سازهی آن تغییر یافت و ستونهای بتنی و تیر آهنی جایگزین سازهی پیشین بنا شد. در این بنا سیستم سازه بهصورت اسکلت با ستونگذاری منظمِ بتنی است و در حقیقت اسکلت به این بنا الحاق شده است.[۸] در بنای هنرستان دختران و هتل دربند نیز وارطان از فریم بتنی استفاده کرده است. با این حال فریم بتنی استفادهشده در این مرحله از معماری ایران با اسکلت مبتنی بر گرید فاصله دارد و اسکلت بتنی بیش از آن که بر معماری تأثیر بگذارد همچنان تحتتأثیر معماری سازمان یافته است.
چند طرح اجرانشده از این دوره بیانگر جدی شدن نقش سازهی بتنی در طرحهای معماری است. ساختمان مهمانسرای راهآهن با طراحی هوانسیان، تا جایی که از پلانها میشود دریافت، مبتنی بر ستونهای بتنی است. این ساختار اسکلتمانند در تمامی سطوح امتداد یافته و نشانههایی از حضور گرید در آن وجود دارد.[۹] طرح اجرانشدهی دیگری نیز از این دوره برجایمانده که ویژگیهایی مشابه با مهمانسرای راهآهن دارد: هتل آبگرم لاریجان با طراحی کیقباد ظفر. ظفر در انگلستان آموزش دیده بود و احتمالاً تحتتأثیر معماری مدرن اولیه در این کشور بود. در طرح هتل آبگرم لاریجان نیز همچون طرح مهمانسرا ستونهای بتنی نقش تعیینکنندهای دارند. اما بهواسطهی موقعیت توپوگرافی بنا و ویژگیهای طراحی کماکان غلبهی طرح معماری بر ساختار و استراکچر بنا مشهود است. در حقیقت میتوان با احتیاط مدعی شد معماران مدرن اولیه در ایران اگرچه به آنچه لوکوربوزیه پیرامون خانهی دومینو و پلان آزاد مطرح کرده بود نپرداختند، اما از امکانات سازهی بتنی در جهت آزادی در طراحی بهره بردهاند. تفاوتهایی که در پلان طبقات مختلف این بناها مشاهده میشود نشانگر این اتفاق است. همچنین به همین جهت است که حضور گرید در آثار این معماران نه آنچنان جدی است که بتوان معماری آنها را منطبق بر گرید معاصر دانست و نه آنچنان بیارتباط به سازماندهی مشابه گرید است که هیچ ردی از چنان نظمی مشاهد نشود. طرحهای این معماران در میان فضای منظم و با قاعدهی معماری پیش از مدرن تعریف میشود.
اقبال عمومی به تیر و ستون
فراگیر شدن استفاده از تیر و ستون و نوع متعالی آن، اسکلت بتنی یا فلزی، چندان به طول نینجامید. استادکاران و معماران سنتی چون حسین لرزاده از این امکان در نخستین فعالیتهای خود بهره بردهاند. لرزاده از همان آغاز تیر فلزی را برای پوشش سقف به کار برد. در ساختمانهای سنتی معمولاً این تیرهای آهنی در فواصل مشخص و در اندازهای کمتر از 90 سانتیمتر بهکار میرفت. همین ابعاد مشخص در همراهی با پلانها و طرحهای کلاسیکی که تناسبات در آنها حائز اهمیت بود رگههای نخستین گرید معاصر را در ساختوساز عمومی در ایران به وجود آوردند. با این حال، در این مرحله هنوز گرید آنچنان که باید و شاید قابلشناسایی نیست، و اگر هم طرحها بر گرید منطبق باشند، در ادامهی گرید سنتی یا کلاسیک است. همچنین استفاده از تیرآهن در این مرحله، هنوز به اسکلت فلزی تبدیل نشده و دیوار باربر همچنان نقش تعیینکنندهای در ساختوساز دارد. تیر ساخته شده از آهن در ادامهی مسیرش بهعنوان سازه در معماری ایران تا اتصال به ستون فلزی سیر متفاوتی از معماری شیکاگو را طی کرد. با وجود تلاشهای رضاشاه برای تأسیس کارخانهی ذوب آهن در ایران، این اتفاق در دو دههی اول قرن رخ نداد و تیرآهن و سایر آهنآلات مرتبط با ساختوساز از کشورهای دیگر وارد میشدند. همین امر بهرهگیری از ستون فلزی را تا چند دهه به تأخیر انداخت. لرزاده تیر و ستون بتنی را نیز آزادانه به کار میبرد. این بهرهگیری با توجه به برخی از آثارش چون مسجد سلمان در راستای گشودگی و پیوستگی فضایی بیشتر بهکار رفته است. در کمال تعجب بیشترین تأثیر ورود اسکلت سازهای بر معماری ایران در بناهایی نبودکه شرکتهای خارجی و معماران تحصیلکرده ساختند، بلکه مهمترین جلوههای این تأثیر در بدنهی عمومی جامعهی معماری نمایان شد . معماری این دو گروه تنها از امکانات سازهای اسکلت بهره برد، ولی اثر چندانی بر طرح معماری آنان نگذاشت، اما معماران عمومی و استادکاران سنتی و در رأس آنها حسین لرزاده (در قامت معماری سنتی که پروژههای عمومی قابلتوجهی داشت) معماری سنتی حاکم بر ایران را دگرگون کردند. میان مسجدی که لرزاده اجرا کرده و از ستون در جهت گشودگی فضا استفاده کرد با مسجدی که در دورهی قاجار و مبتنی بر نظمی کهن ساخته شده بود فاصلهی معناداری وجود دارد. این گروه از معماران، بیآنکه پیرامون اسکلت نظرورزی کنند، از امکانات آن بهره جسته و نظم کهن معماری ایران را با آن ترکیب کردند. شاید در این مرحله است که اسکلت سازهای و وجهی از معماری مدرن همچون پروتزی وارد تن معماری ایران شد.10
مواجههی تمام عیار
ظهور سبک بینالملل
جنگ جهانی دوم در دهه 1320 شمسی (1940 میلادی) بهرهبرداری از بیمارستان پهلوی را به تأخیر انداخت و بیمارستان در نیمهی این دهه افتتاح شد. جریان معماری مبتنی بر سیستم سازهای اسکلت بتنی در ایران تا سالهای پایانی دههی 1320 شمسی محدود به شرکتهای خارجی و معماران درسخوانده در خارج از کشور، همچون وارطان و همنسلانش، بود. تا سالهای پایانی این دهه هیچ ساختمان بلند مرتبهای در تهران ساخته نشد.11با این حال، در حوالی سال 1330 شمسی نخستین ساختمان بلندمرتبه در ایران با ده طبقه، نه به دست معماران مطرح آن دوره، بلکه توسط مهندسی درس خوانده در رشتهی راه و ساختمان طراحی و اجرا شد. هوشنگ خانشقاقی (نوهی ممتحنالدوله که نخستین معمار ایرانی درسخوانده در اروپا بود) اسکلت بتنی را با همان معنایی که در شیکاگو نیم قرن پیش از آن رواج داشت در ایران بهکار برد. در حقیقت، همانطور که در ایالات متحده این تحول نه به واسطهی معماران بلکه با نبوغ مهندسان به تحقق پیوست، در ایران نیز پیشرفت دانش فنی منجر به استفاد از اسکلت بتنی در ساخت بناهای بلندمرتبه شد. ساختمان بلندمرتبهی خیابان جمهوری اثری بدون معمار بود که در آن اسکلت بتنی بهعنوان ساختار بنا به کار رفت و بدینترتیب، اسکلت بتنی برای نخستینبار در ایران بدل به معماری شد.
پس از ساختمان ده طبقهی خیابان جمهوری، طی یک دهه مراحل ساخت چندین بنای بلندمرتبه آغاز شد. اسکلت فلزی نخستینبار در ساختمان 16 طبقهی پلاسکو بهکار رفت12 و بعد از آن در ساختمان آلومینیوم نیز از اسکلت فلزی استفاده شد.[۱۰] همزمان با این بناها، در ایران تعداد قابلتوجهی بنا با معماری مدرن مشابه بناهای بلند اداری و مسکونی سرتاسر جهان ساخته شد. هتل هیلتون (استقلال)، مجتمع مسکونی بهجتآباد، برجهای آ-اس-پ، سامان و دهها بنای دیگر با اسکلت سازهای مشابه اسکلت شیکاگو، البته عمدتاً با استفاده از بتن، در تهران ساخته شدند. اسکلت سازهای در تمامی این بناها با معماری پیوندی قوی دارد و معماری آنها بدون چنین اسکلتی قابلتصور نیست. معماری این بناها عمدتاً بر عهدهی دو گروه بود: مهندسانی که با شرکتهای بزرگ بینالمللی پیمانکار امور ساختمانی همکاری میکردند، و یا معماران ایرانی تحصیلکرده در خارج از کشور. نسل دوم معماران مدرن ایران، برخلاف نسل پیشین، در معماری خودشان از امکاناتی که اسکلت بتنی و فلزی فراهم میآورد استفادهی گستردهای کردند و میتوان حضور گرید را در آثار آنان پیگرفت. گرید به کار رفته در این آثار، بیش از آنکه گزینشی آگاهانه برای طراحی باشد، نتیجهی بهرهگیری از سیستم سازهای اسکلت بتنی و فلزی است. در این مرحله اسکلت به معماری بدل شده است، بیآنکه دربارهی چگونگی آن تأمل شود. اسکلت سازهای از این تاریخ به بعد عضو جداییناپذیری از معماری ایران شد.
با بررسی تحولات اسکلت سازهای در نیمهی نخست قرن 14 شمسی (1920 تا 1970 میلادی) در معماری ایران میتوان شاهد جهش استفاده از این سیستم سازهای و تأثیرات آن بر معماری بود. معماری در ایران در چند دههی نخست مواجههی خود با معماری مدرن و فنآوریهای نوین به آرامی در حال سنجش و بهکارگیری فنآوریها در جهت طرح معماری بود. وارطان هوانسیان و معماران همنسلش، بهواسطهی شرایط حاکم بر جهانِ مابین دو جنگ و کمبودن تبادلات بینالمللی، از اسکلت بتنی بیشتر به فراخور طرح خود استفاده کردند و بسته به موقعیت گاهی از دیوار باربر و گاهی تماماً از شبکه تیروستون بهره میبردند. در این مرحله اسکلت سازهای صرفاً وسیلهای برای ساخت بهتر و ایجاد بناهای بزرگتر و مستحکمتر بود. در هیچ یک از آثار این معماران اسکلت به معماری تبدیل نشده و پلان آثار این معماران با بناهای آجری نئوکلاسیک پیش از خود تفاوت چشمگیری ندارد. شباهت ساختار بناهای پیش از جنگ به دیاگرام خانهی دومینو تنها شباهتی ناخودآگاه است. به احتمال زیاد آنها هرگز معنای نمادین خانهی دومینو را درک نکرده بودند. با این حال، بهرهگیری از بتن در نما و ساخت بنا سبب شد معماری ایران برای همیشه از سیستم سازهای خشتی و آجری سنتی برهد و معماری ایران یک گام با تحولات جهانی هماهنگ شود. تیرآهن نیز در ساختسازهای عمومی و سنتی فراگیر شد و استادکاران سنتی چون لرزاده در آثار خود به وفور از آن استفاده کردند. اما پس از دههی 1340 و احتمالاً تحتتأثیر افزایش چشمگیر درآمد نفتی کشور و همچنین بهدلیل شرایط اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم در عرصهی بینالملل، معماران ایرانی به یکباره تمامی آزمون و خطاهای پیشین را پشت سر گذاشته و اسکلت سازهای را در متن بناهای بزرگ مقیاس خود قرار دادند. این جهش چنان بلند بود که فرصت پیشبرد استفاده از اسکلت را از معماران ایرانی گرفت و به یکباره آنان را مجبور کرد تا به نتایج معماری سبک بینالملل تن بدهند. حتی معماران خلاقی چون هوشنگ سیجون، که در طراحی ویلاها و بناهای یادمانی خلاقیتهای فرمی قابل توجه داشت و از پلان آزاد یا ویژگیهای تاریخی معماری ایران آزادانه بهره میگرفت، در بناهای بزرگمقیاس و بلندمرتبه همچون همتایان جهانی خود از اسکلت سازهای بهره میبرد. در حقیقت، اگر اسکلت سازه تا دههی 1330 در ایران با روندی آرام گسترش یافت، در دههی 1340 و پس از آن به یکباره در تمامی بناهای عمومی خود را جلوهگر ساخت. این تغییر گسستی عمیقتر از گسست معماران آغاز مدرن ایران از معماری سنتی بود. زیرا اگر تحولاتی که معماری قاجار را به معماری مدرنیستی، از جمله آرتنوو دههی 1320، تبدیل کرد، طی سی تا چهل سال رخ داد، اما تغییر معماری ایران از معماری وارطان و پل آبکار به ساخت پلاسکو و برجهای مسکونی در جایجای تهران طی یک دهه صورت گرفت. چنین جهشی سبب شد معماری مدرن آغازین در ایران و اسکلت سازهای به کار رفته در آن به یکباره مشابه همتایان جهانیشان شوند. به همین ترتیب، اسکلت به بخش جداییناپذیری از معماری معاصر ایران تبدیل شد، بیآنکه حضور آن آگاهانه درک شود.
ارجاعها:
1. Rowe: 1980, 89-119
۲. مختاری: 1396، 61
۳. فتحی لاطران: 1402، 147
۴. فتحی لاطران: 1402: 156
۵.بانیمسعود، 1402: 103
۶. شافعی و دیگران: 1400
۷. فتحی لاطران: 1402، 97
۸. آرشیتکت: 1326، 168
۹. آرشیتکت: 1325، 35
۱۰. حقیر و کاملنیا: 1399: 445
منابع:
1. Rowe, colin. The Mathematics of the Ideal Villa and Other Essays. Fifth printing, 1980. The MIT Press Cambridge, Massachusetts, and London, England.
۲. بنهولو، لئوناردو. تاریخ معماری مدرن، ترجمهی علی محمد سادات افسری، چاپ دوم 1389، تهران: مرکز نشر دانشگاهی
۳. حقیر، سعید و حامد کاملنیا. نظریه مدرنیته در معماری ایران، چاپ اول 1399. تهران: کتاب فکر نو.
۴. بانی مسعود، امیر. معماری معاصر ایران، چاپ ششم 1394، تهران: نشر هنر معماری قرن.
۵. بانی مسعود، امیر. معماری معاصر در ایران از 1304 تا کنون، چاپ چهارم 1402، مشهد: کتابکده کسری.
۶. سروشیانی، سهراب. معماری وارطان هوانسیان، چاپ اول 1387، تهران: دید.
۷. شافعی، بیژن و دیگران. معماری رلان دوبرول، چاپ اول 1400، تهران: رهسپاران.
۸. شافعی، بیژن و دیگران. معماری کریم طاهرزاده بهزاد، چاپ اول 1384، تهران: دید.
۹. فتحی لاطران، دانیال. نخستین سازههای بتنی ایران، چاپ اول 1402، تهران: پازینه
۱۰. گیدیون، زیگفرید. فضا، زمان و معماری، ترجمهی محمدتقی فرامرزی، چاپ اول 1391، تهران: کاوش پرداز.
۱۱. مختاری، اسکندر. میراث معماری مدرن در ایران. چاپ دوم 1396. تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
۱۲. مجله آرشیتکت، شمارههای 1، 2 و 5، 1325 و 1326
۱۳. روزنامه اطلاعات، شمارههای 2644، 2 آذر 1314 و 3559، 12 مرداد 1317
13. https://holzmann-bildarchiv.de/bauhistorische-forschung/teheran-klinikum/
14. https://safarnevis.com/?p=3927
15. https://www.tehranprojects.com/Tehran-s-500-Beds-Hospital
16. http://www.caoi.ir/fa/projects/item/1530